شکاف دانش در سازمان
همانگونه که در مبحث لزوم ثبت دانش در سازمان اشاره کردیم، دانش درون سازمانی به طور معناداری ریشه در تجربیات درون سازمانی و تک تک افراد سازمان دارد. همانگونه که با خروج افراد از سازمان، بخش قابل توجهی از دانش کسب شده بدون انتقال و ثبت در سازمان، به همراه فرد از دسترس سازمان خارج می گردد، با اتمام هر پروژه و عدم برقراری سیستم ثبت دانش در سازمان، دانش کسب شده توسط سازمان در ازای انجام آن پروژه، با گذشت زمان اندکی حتی در قوی ترین حافظه های فردی کم کم رنگ باخته و به مرور زمان محو میگردد.
با هر پروژه جدید و ورود افراد جدید به سازمان، شکافی در دانش سازمان به عمق چندین سال طول عمر پروژه وجود دارد که اگر پیش از این به زیرساخت ثبت دانش فردی و سازمانی نپرداخته باشیم، هزینه هایی چندباره ای را متحمل سازمان خواهیم کرد که میتوانست سکوی پرتابی برای ارتقای کیفی و مالی سازمان در راستای نیل واقعی به چشم انداز رشد سازمان، باشد.
از انجائیکه هر فعالیت در سازمان در راستای حفظ بقا، حرکت و رشد آن سازمان میباشد، و همانگونه که فلسفه وجودی سازمان را مبتنی بر وجود یک دانش پایه و اولیه دانستیم، اهمیت کسب و ثبت دانش تولد و رشد یافته درون سازمان، بیش از پیش خود را نمایان می سازد.
چیزی که می توان به عنوان شکاف دانشی در سازمان از آن یاد کرد، تامل و بررسی در خصوص عدم جریان صحیح دانش در سازمان در برخورد با پروژه ها و فعالیتهایی است که در اغلب موارد، با توجه به ماهیت فعالیت سازمان، ساختاری مشابه دارند. از این لحاظ به مشابهت ساختاری پروژه ها اشاره داریم که فلسفه وجودی بسیاری از سازمانها بر مبنای انجام فعالیتهای مشخص بنا شده است و اگر با سازمانی با تنوع فعالیتهای غیر مرتبط مواجه هستیم، شاید این شکاف دانشی به این صورت در خصوص چنین سازمانی مصداق نداشته باشد.
پس با فرض بررسی یک ساختار سازمانی مشخص بر مبنای انجام یک مجموعه فعالیت یکسان و مشابه، به موضوع شکاف دانشی در برخورد با پروژه های جدید سازمان می پردازیم.
تجربه ای که سازمان از انجام یک یا چند پروژه بدست می آورد، مجموعه ارزشمندی است از میزان دانسته ها و ندانسته ها، نقاط قوت و نقاط ضعف، آموخته ها و چشم اندازها، استراتژی های مناسب و نامناسب اتخاذ شده و حجم انبوهی از مدارک تولید و اصلاح شده که در قالب چیزی دانش سازمان ثبت میگردد. این دانش اگر در شرایط صحیح مورد ارزیابی و آنالیز قرار گیرد، بیشتر از امر موفقیتها و نقاط قوت، می تواند مدیران سازمان را متوجه نقاط ضعف و شکاف های دانشی سازمان متبوع خود نماید.
تحلیل دقیق و اصولی شکاف های دانش سازمانی، می تواند سکوی پرتابی باشد تا سازمانی را از حالت یک سازمان لخت و ایستا به سازمانی پویا و رشد کننده تبدیل کند.
اما این در صورتی است که مفهوم دانش درون سازمانی و هزینه هایی که به طور مستقیم و غیر مستقیم صرف آن شده است به درستی درک شده و سیستم منسجم و هدفمندی برای ثبت این دانش ارزشمند در سازمان تبیین و تکوین شده باشد و در غیر این صورت همین عدم ثبت صحیح و اجرایی دانش درون سازمانی، خود به تنهایی عمیق ترین شکاف دانشی درون سازمان خواهد بود که عملا مانع از دیدن و درک صحیح تمامی شکافهای دانش در سازمان خواهد بود.
نکته اساسی در این مبحث، نگاه هدفمند و دغدغه مند به دانش فردی و سازمانی است و نه یک انجام وظیفه برای یکی از واحدهای سازمانی.
این مبحث نیز در ادامه اشارات قبلی، تنها یک اعلام هشدار و جلب توجه و نگاه به جایگاه دانش سازمانی است. توجهی که می تواند سوالات سازنده و زیربنایی ای را در ذهن مدیران دغدغه مند، ایجاد کند.
سوالات و نظرات ارزشمند خودتان را با ما به اشتراک بگذارید!
دیدگاهتان را بنویسید